اعدامی

همه چیز آماده بود .راه میافتم به پله ها میرسم دمپایی پلاستیکی را در میآورم و پایم را روی اولین پله چوبی میگذارم .گرمای مستی آوری را احساس میکنم . چند لحظه بعد به سوزش شدیدی بدل میشود.پای دیگرم را روی پله دوم میگذارم و حرارت را با تمامی وجود به درون میکشم.

شنها وسنگ ریزه ها راه را برایمان باز میکنند.صدای موج نهیبم میزند .هیچ کداممان حرفی نمیزنیم انگار میدانیم قرار است چه اتفاقی بیفتد. دریا برق میزند تا توجه دیگران را به خود جلب کند؛باد غریوی میشود تا کسی صدای دیگری را نشنود وماه آهسته شکاف صخره ای افتاده بر ساحل سرخ را نشان میدهد.داخل صخره باد نبود برق نبود؛هیچ کس هیچ چیز نمی گفت حس عجیبی درمن شکل میگرفت میخواستم ترک بخورم .رشدی یک شبه در من اوج گرفته بود داشتم بزرگ میشدم و زانوانم هرچه بیشتر به شنها فرو میشد گرما نفسم را بند میآورد.باید میرفتم همه چیز آماده بود راه میافتم به پله ها می رسم دمپایی پلاستیکی را درمیآورم و پایم را روی اولین پله چوبی میگذارم.


بندرعباس خرداد85

نظرات 2 + ارسال نظر
احسان ن یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:39 ق.ظ http://radioehsan.blogsky.com


مم نون

کوتام جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:12 ب.ظ http://kootam.blogfa.com

سلام بر عزیز خودم
قشنگ نوشتی اما لازم است علاوه بر نامانوس بودن ترکیب "گرمای مستی آور" در جمله ,نکاتی را از نظر زبانی نوشته ات یاد آور بشوم: توجه شود به این جمله ها!:
گ چند لحظه بعد به سوزش شدیدی بدل میشود"
به پس از بعد اضافه است حتی اگر یه هم به معنی یک باشد لازمه ی جمله نبود . "بدل میشود" زبان امروز نیست بلکه مربوط به 4 قرن پیش از این است! واز همین جنس "بادغریوی میشود"!
" ماه آهسته شکاف سخره ای افتاده " خوب جا نیفتاده یا پرداخت نشده.
"میخواستم ترک بخورم,رشدی یک شبه درمن اوج گرفته بود, داشتم بزرگ میشدم " خیلی زیبا
" و زانوانم هر چه بیشتر در شنها فرو میشد, گرما نفسم را بند می آورد " در پایان اشتهای مخاطب را کور میکند !
فکر میکنم قبل از درج در وبلاگ بایستی بیشتر پرداخت میشد .
بنیامین جان
در نوشتن عجله نکن
عزیزم
سلامت باشید
کوتام

ممنون از اینکه وقت گذاشتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد