انتهای این جاده خاکی
که صدای مسجدش گم می شود
در عطر باغهای انبه و لیمو
دستی بردل
دستی برگل
و حرارت کوره ای که تورا می پزد
با همه آبیهای جهان
و زردی تپنده خورشید
در آلوده ترین جغرافیای سرزمین پدری
سبز می شوی
مست از طعم تجربه های نو
آرام آرام
در میان انبوه رنگهایی که در تو می پیچند
غرق می شوی
عکس می شوی.
تیر1389
سلام
بنیامین
گل درحرارت کوره
مگر با مجسمه ی عشق دوام داشته باشد
آن هم در دل شاعر که بی شباهت به کوره نیست
سلامت باشی عزیز برادر
کوتام