جاری می شوم
درامتداد این لبهای نازک
با گلبوته های بنفش
از کمری باریک
فرو می چکم
و عطر زعفران با مارک چنل
جهان را پر می کند.
تقدیم به زنده یاد پیام عامری
کلاویه های ناآرام
در انتهای این لحظه می لرزند
تیک تاک،تیک تاک
وقت تمام شد
و سمفونی ناموزون
با آرشه های ضخیم
برتنه این گل ابریشم
به پایان می رسد
و تو در نهایت
ضربه های این
دهل می شکنی.
فروردین ۹۲
اصلا حرفش را نزن!
اندوه که هیچ
اینجا شادی ها را هم
نمی شود تقسیم کرد
با دیگران که...
اصلا حرفش را نزن!
بوی پیاز داغ که در سرت کهنه شد
افکار جدید با ریشه هایی بلند
و کلماتی که گیر می کنند
در ته حلق
و توگیر می کنی
میان بهشت و دوزخی که نمی دانی
کدامش؟
بهشت دنیا یا بهشت آخرت
بوی پیاز داغ که در سرت
کهنه تر می شود
دیگر نه افکار جدید
و نه هیچ کلمه ای
در حلقت گیر نمی کند
دست را زیر
پیراهن بلند سفیدت می بری
انگشت درون حلقه فلزی قفل می شود
و حالا مطمئنی
که در این مکان مقدس
ضامن تا آخر کشیده خواهد شد!
مهر1388